درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتاب های احمدگلستانی و آدرس ahmadgolestani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 110
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 111
بازدید ماه : 272
بازدید کل : 3431
تعداد مطالب : 145
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

کتاب های احمدگلستانی
تالیفات
یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:, :: 10:42 ::  نويسنده : گلستانی       

ازدواج اینترنتی یا نقش بر آب کشیدن 

  

ازدواج اینترنتی یعنی ازدواجی که شروع آن از 

 

خواستگاری ؛ شده است که از طریق فضای مجازی 

 

اینترنت شروع و بعدها رفته رفته به فضای واقعی و 

 

دیدارهای محیط حقیقی ونهایتا رضایت طرفین پایان یافته 

 

است. 

 

ازدواج در اینترنت اولین بار درکشور فرانسه و در شهر

 

"ایسی لهمو لینو" یکی از شهرهای اینترنتی فرانسه 

 

شروع شد.

 

اگر خوب دقت نماییم تنها فرق میان ازدواج اینترنتی و

 

غیر اینتر نتی فقط در خواستگاری و آشنائی اولیه است که

 

در ازدواج اینترنتی بصورت اینترنت و در فضای مجازی

 

ودر غیراینترنتی در فضای واقعی و به صورت سنتی

 

انجام می گیرد.

 

آری ازدواج یکی از مهمترین حوادث زندگی انسانها تلقی

 

می شود به طوری که حاصل آن تشکیل کانون گرم 

 

خانواده به عنوان مهمترین و پایدارترین نهاد تربیتی در 

 

جامعه است.

 

واین روزها ازدواج اینترنتی به یکی از مباحث مورد 

 

علاقه برخی جوانان تبدیل شده است که از این طریق 

 

شریک زندگی آینده خود را می یابند. چنین روندهایی 

 

تشکیل خانواده را در دنیای کنونی با ابهاماتی رو برو 

 

کرده است. 

 

 

ولی سؤال اینجاست که آیا فضای "چت روم"  ومحیط 

 

مجازی اینترنت می تواند زمینه مناسبی برای ازدواج 

 

یک پسر و دختر جوان در جامعه باشد؟

 

 

در جواب باید گفت : ارزیابی های اولیه حاکی از آن است

 

که خیلی ها در مراحل اولیه به قصد دوستیابی به این کار

 

مبادرت کرده و به تدریج علایق ناشی از احساسات 

 

ناپایدارتمایل به تداوم رابطه و در نهایت ازدواج را 

 

موجب شده است. 

 

 

نکته دوم اینکه خیلی ها پس از نا امیدی از پیدا کردن

 

شریک مناسب آینده شان دردنیای واقعی و محیط حقیقی

 

با انگیزه و هدف مشخص به سایتهای همسریابی مراجعه 

 

 

کرده و سعی می کنند فرد مورد نظر خود را پیدا کنند. 

 

 

گرچه بسیاری نیز بدون هیچ یک از دو علل فوق ، وارد

 

این جریان شده و دوست دارند که از این طریق شریک

 

زندگی خویش را پیدا نموده و انتخاب کنند. 

 

 

خلاصه به هرنیّت واراده ای که افراد وارد چت رومها 

 

وفضای مجازی اینترنت می شوند واز این طریق در 

 

خواست ازدواج می دهند و به اصطلاح می خواهند 

 

ازدواج اینترنتی کنند، آیا شریعت با این کار موافق است؟

 

و آیا اگر در میان دختر وپسری این نوع ازدواج 

 

صورت گرفت حکم اسلام درباره آن چیست؟  برای 

 

رسیدن به پاسخ درست این دو سوال ودیگرسوالهای که

 

شاید در این باره در اذهان ایجاد شود ادامه مطلب را به

 

دقت بخوانید:

 

 

اسلام در باره ازدواج بسیار تاکید نموده واز ترک ازدواج

 

شدیدا ممانعت نموده ، رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

 

فرمودند : نکاح سنّت من است ودر روایت دیگری 

 

درباره ازدواج فرمودند: هرکس از سنّت من روگردانی

 

کند ازمن نیست. 

 

 

واولین مرحله وشاید یکی از زیبا ترین مراحل ازدواج

 

خواستگاری است و مشهورترین روش آن؛ این است که

 

در فضای واقعی و محیطی حقیقی ؛ پسر ویا خانواده و

 

وکیل او به نزد دختر ویا خانوده او رفته و در خواست 

 

ازدواج را مطرح کنند. 

 

 

گرچه یکی دیگر ازروشهای درستی که اسلام هم آن را 

 

قبول دارد ودر صدر اسلام نیز اتفاق افتاده وتأیید شده

 

اسلامی است که دخترو یا خانوده و وکیل دختر از پسر

 

و خانواده پسرخواستگاری کنند. 

 

 

ناگفته نماند که این روش دوم را جوامع بشری بنا بر عدم

 

درک حقایق ، به دوری از احکام متین اسلامی و گرفتار

 

شدن در دام عرف وعادتهای غلط ونا پسند عیب می 

 

دانند.  

 

 

ولی امید می رود که ان شاء الله بزودی این رسم غلط 

 

هم همانند هزران رسوم غلطی که به زباله دان تاریخ 

 

انداخته شده ؛اندخته شده و به گورستان خرافات دفن 

 

شود تا اینکه دختران نیز همانند پسران بهتر بتوانند 

 

در حق انتخاب همسری وشریک زندگی نقش ایفا کنند. 

 

 

بحث ما در این مطلب در حقیقت این نیست که درخواست 

 

ازدواج از جانب چه کسی مطرح می شود بحث ما این

 

است که به چه روش واز چه راهی این درخواست مهم 

 

وزیبا وسرنوشت ساز مطرح می شود ازطریق اینترنت

 

و یا غیرآن، در باره مطرح شدن درخواست ازدواج 

 

ودر پایان انجام گرفتن آن از طریق غیراینترنت نیز 

 

بحثی نیست؛ زیرا اسلام وهمگان بر درست بودن آن

 

اتفاق نظر دارند. بحث در باره ازدواج اینترنتی و 

 

درخواست ازدواج از این طریق است که اسلام بنا 

 

براتفاقاتی که در این مسیر می افتد و مشکلاتی که در

 

این مسیر وجود دارد با آن مخالف بوده و آن راه ناجایز

 

و ممنوع می داند . 

 

 

بطور خلاصه می شود گفت که اسلام بنا بر دلایل زیر با ازدواج 

 

اینترنتی مخالف است: 

 

 

1 ) روش مطمئنی نیست ؛ زیرا فضای اینترنت یک 

 

فضای مجازی است و با واقعیت فاصله ی زیادی دارد

 

و نمی شود آنچه که در میدان خیال ومحیط مجازی است 

 

همانند آنچه که درفضای حقیقی و محیط واقعی است 

 

یکسان دانست. 

 

 

 

2 ) دروغ در این میدان مجازی بیشتر از میدان ومحیط حقیقی 

 

وجود دارد.  

 

 

 

3 ) شناسایی درست در این وادی بسیار بسیار مشکل است.

 

 

4 ) بازاری است پر از شیادان ومکران غیر مرئی. 

 

 

5 ) تشخیص دروغ از راست وشوخی از جدی در این 

 

میدان بسیار بسیار مشکل و قریب به محال است. 

 

 

6 ) وادی است پر از مستان دیوانه. 

 

 

7 ) رد وبدل نمودن عکس به نامحرمان است؛ که از 

 

ناجایز بوده و شاید از آنها سوء استفاده کنند وباعث

 

لکه دار شدن یک فرد، خانواده ویک قوم شود. 

 

 

8 ) رازدل نمودن به نامحرمها است آنهم در فضای

 

تاریک وشب ظلمانی اینترنت و فضای درب بسته (چت 

 

روم).  

 

 

 

9 ) به محیط نا شناخته داخل شدن و دست ناشناسی را گرفتن 

 

است.

 

ودها بدی دیگری که در این روش نهفته است . 

 

 

هر فرد عاقلی که به این دلایل بالا خوب دقت دقت کند 

 

به خوبی خواهد فهمید که اینترنت راه درستی برای 

 

خواستگاری وازدواج نیست ونخواهد بود. هر گزو

 

نمی شود بر این روش اعتماد کرد و نباید از این 

 

طریق وارد این تصمیم سر نوشت ساز زندگی شد.

 

ولی بازهم اگر کسی خودش را بی گدر به آب زد و

 

دست به چنین کار خطرناکی زد باید وقتی قرار شد به 

 

محیط واقعی برسند یعنی دیدار وگفتگوی بیرون از 

 

اینترنت انجام شود اینجا باید بسیار دقیق بود تا خدای

 

ناخواسته فرد اینجاهم فریب نخورد و با دست ورضایت

 

خویش ؛ خودش را به وادی هلاکت نیندازد. 

 

 

ولی با تمام این وجود اگر کسی ازدواج اینترنتی کرد 

 

ازدواجش از نظر اسلام باطل نیست ولی راهی بسیار

 

خطرناکی را طی نموده و به مسیری خودش و زندگیش

 

را سوق داده وبرده است که اسلام آینده اش را هیچ 

 

تضمین نمی کند . 

 

 

خلاصه این قبری است که فرد خودش برای خودش 

 

کنده است و خودش نیز باید وارد آن شود؛ ویا به عبارت

 

دیگر این نقشی است که برآب کشیده است که بعدا 

 

هرگزآنرا نخواهد دید.

 

                                  منبع : سایت تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنت



شنبه 10 اسفند 1392برچسب:, :: 7:41 ::  نويسنده : گلستانی       

علت گرایش روزافزون شهروندان بریتانیایی به اسلام چیست؟

 

85880805200254765242006030932

 

گرچه مسیحیت جزو جدایی‌ناپذیر تاریخ دینی بریتانیا است، اما اسلام در دهه اخیر به رقیبی قدرتمند تبدیل شده که هر سال هزاران بریتانیایی را به خود جذب می‌کند.

آنی سیمپسون، دکترای فلسفه و مطالعات تطبیقی ادیان می‌گوید: در زمانی که آزادی شخصی، گرایش بیش ‌از حد به مسائل جنسی و لیبرالیسم اخلاقی، قطب‌نمای اخلاقی بریتانیا را شکست، افراد بیشتری آرامش را در رهنمودهای دلسوزانه و در عین حال روشن اسلام یافتند. وی می‌گوید: هرچه جامعه بازتر و از نظر اخلاقی منحرف‌تر می‌شود، افراد مشتاق می‌شوند تا دوباره خداوند را به مرکزیت زندگی خود بازگردانند. سیمپسون بر این باور است: اسلام به افراد، اعتقاد به خدا می‌دهد. برای آن‌ها ماتریسی ترسیم می‌کند که با آن معنای جهان را می‌فهمند و از تکثر به وحدت و از پریشانی به نظم می‌رسند. بنابر آمارهای رسمی دولت بریتانیا، تعداد مسلمانان در این کشور در سال ۲۰۱۱ میلادی حدود ۲٫۷ میلیون نفر بوده است. علی‌رغم عدم وجود آمار رسمی از تعداد تازه‌مسلمانان در این کشور، افزایش تعداد مسلمانان بریتانیا به وضوح در این کشور مشهود است و افزایش تعداد مراکز اسلامی و مساجد و توسعه یافتن آن‌ها گواه این حقیقت است. رشد ۸۰ درصدی تازه مسلمانان در یک دهه اخیر براساس گزارش گروه تحقیقاتی«Faith Matters»، طی ۱۰ سال اخیر بیش از چهل‌ هزار شهروند بریتانیایی به اسلام گرویده‌اند. دو سوم تازه‌مسلمانان بریتانیایی را نسل جوان تشکیل می‌دهند و سن آنان اغلب بین ۲۷ تا ۳۰ سال است. آن‌ها عموماً دلیل اصلی تشرف به اسلام را نبود روحیه معنوی در جامعه بریتانیا و رواج فعالیت‌های ضددینی و ضداخلاقی عنوان می‌کنند. در این گزارش همچنین عنوان شده که طی ۱۰ سال اخیر، تعداد تازه‌مسلمانان در انگلستان رشدی ۸۰ درصدی را نشان می‌دهد که رقمی قابل توجه به شمار می‌رود.

منبع: ایکنا



جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, :: 7:32 ::  نويسنده : گلستانی       

شهوترانی، منشاء بیماری‌های روحی

 

شهوت رانی یکی از بدترین گناهانی است که منشأ بیماری‌های روحی فراوانی می باشد. بسیاری از مشکلات و گرفتاری هایی که در طول زندگی گریبان گیر انسان می شود ریشه در شهوت رانی افراد دارد.شهوت جنسی یکی از قدرتمندترین غرایزی است که خداوند متعال در نهاد بشر قرار داده است، که اگر تحت کنترل در نیاید فتنه ها بر می انگیزد، حکمت آفرینش این غریزۀ قدرتمند تکثیر نسل بشر است، اما گاه ارضای آن تنها هدف برخی از انسان ها می شود و این شرم آور و منزجر کننده است، چنین کسانی دره سقوط از مقام انسان بودن را با سرعتی فوق تصور طی خواهند کرد، دره ای که گویا انتهایی ندارد، تیرگی هایش به قدری غلیظ است که هرگز امید برون رفت از آنها قابل تصور نیست.

خداوند متعال حکیم است و خیر مطلق و چیز بد و بی خیر خلق نمی کند، او وسایل را در اختیار ما قرار می دهد با ماست که از این وسیله چگونه استفاده کنیم ؟

 

آنچه شهوت را به جوش می آورد:

 

دستورات اخلاقی دین طبق مصلحت انسانیت بنا نهاده شده و پایبند بودن به آنها هیچ ضرر و زیانی برای انسان نخواهد داشت، یکی از آن مواردی که تاکید زیادی شده مسئله نگاه به نامحرم است که باید جدی بگیرم، چشم چرانی و نگاه به نامحرم بسیاری اوقات در یک لحظه اتفاق می افتد ولی اثرات زیان باری بر فکر و ذهن نوجوان می گذارد که ممکن است تا مدت ها ادامه یابد.

 

«عواقب شهوت رانی»

 

شهوت سم کشنده:

اولین و مهمترین تاثیری که پیروی و اطاعات از شهوت بر روی انسان به جای می گذارد این است که انسان را تا مرحله هلاکت و نابودی پیش می برد روح انسان همانند لوح پاکی است که هر گناه، لکه سیاهی بر روی آن به جای می گذارد از اینرو با توجه به این که شهوت رانی یکی از بدترین گناهان می باشد؛ موجبات نابودی روح انسان را فراهم می کند.

شهوت تباه کننده عقل:

از جمله تاثیرات مخرّب و منفی که شهوت بر روی انسان به جای می گذارد این است که رفته رفته عقل و فکر او را تحت تاثیر خود قرار می دهد و کارایی و توانایی های مفید و ارزشمند عقل را از بین می برد.

شهوت فاسد کننده دین:

نوعاً کسانی که شهوت بر آنها غلبه نموده و تمام رفتارها و کارها و تصمیمات خود را بر اساس شهوات تنظیم می کنند و هیچ گونه معیاری دینی و عقلی را در رفتار و کردار خود دخیل نمی نمایند ارزش و جایگاهی برای دین قائل نیستند چرا که پیروی از شهوت، شاخصه ها و معیار های دینی را در وجود آنها خاموش ساخته است.

راهکار درمان شهوت رانی

 

1- توجه و اهتمام جدی به عبادت و راز و نیاز به درگاه احدیت

 

2- اندیشه و تفکر در عواقب کارهای خود

 

3- تحریک نکردن خود، به این معنا که خود را در معرض گناه و شهوت قرار ند

                              

                                                      منبع : امت آ نلاین

 

 

 

 



پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:, :: 9:26 ::  نويسنده : گلستانی       

سیرت پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ چندین مزیت را در خود جمع کرده است که تحقیق آن فایده‌ای روحی، عقلی و تاریخی می‌بخشد؛ برترین این مزایا به قرار ذیل‌اند:

سیرت پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ چندین مزیت را در خود جمع کرده است که تحقیق آن فایده‌ای روحی، عقلی و تاریخی می‌بخشد؛ برترین این مزایا به قرار ذیل‌اند:

۱ـ سیرت پیامبر خدا صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صحیح‌ترین سیرت از تاریخ پیامبران مرسَل یا سیرت بزرگ‌ترین مصلحی است که به درست‌ترین طریق علمی به ثبوت رسیده و کوچک‌ترین مجالی را برای شک و تردید در وقایع بارز و پیشامدهای بزرگ به جا نگذاشته است.

۲ـ زندگانی رسول خدا صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ در تمام مراحل آن از هنگام ازدواج پدرش عبدالله با مادرش آمنه تا وفات آن‌حضرت صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ به وضوح روشن است. ما اطلاعات زیادی از ولادت ایشان، دوران کودکی و جوانی، مشغولیت‌های قبل از نبوت و سفرهای ایشان به خارج از مکه و تا این‌که خداوند متعال ایشان را به عنوان رسول کریم برگزید، داریم. و به طور دقیق، واضح و کامل، تمام احوال ایشان را بعد از بعثت سال به سال، به خوبی می‌دانیم که سیرت ایشان عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ را مثل خورشید روشن نموده است و این چیزی است که نه مثل آن و نه نزدیک به آن نسبت به احوال انبیای گذشته به دست می‌آید.

۳ـ سیرت رسول خدا صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حکایت از انسانی دارد که خداوند متعال او را به مقام رسالت عزت داده است؛ او را بالاتر از انسانیت قرار نداده و زندگانی‌اش را با افسانه‌ها پیوند ننموده و چیزی از الوهیت را ـ نه کم و نه زیاد ـ به وی نسبت نکرده است؛ از این‌جاست که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ» [الأحزاب: ۲۱]؛ هر آینه برای شما در شیوه‌ی رسول الله پیروی نیکویی وجود دارد، برای کسی که امید به خدا و روز قیامت دارد.

۴ـ سیرت رسول خدا صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ تمام نواحی جامعه‌ی انسانی را در بر می‌گیرد؛ پیش از آن‌که خداوند متعال وی را به پیامبری اکرام کند، برای ما حکایت از سیرت محمّد جوان امانت‌دار و راست‌کرداری دارد؛ هم‌چنان‌که سیرت رسول خدای دعوتگر به سوی الله را که مفیدترین و برترین وسایل قبول دعوتش را به کار گرفته، حکایت می‌کند. همان‌طور که برای ما حکایت از پیامبری به عنوان همسر و پدر در عطوفت و رفتار نیکویش دارد که حقوق و واجبات هر یک از مرد، زن و فرزندان جداگانه هستند و چنان‌که سیرت پیامبر صدیقی را حکایت می‌کند که واجبات هم‌مجلسی را رعایت کرده و به التزامات و آداب آن وفادار است و زندگانی‌اش سخن از سیرت جنگجوی شجاع، فرمانده فاتح، سیاستمدار پیروز، همسایه‌ی امین و هم‌پیمان راستگویی دارد.

۵ـ سیرت پیامبر محمّد صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ به تنهایی به ما دلیلی می‌دهد که آن هیچ شک و تردیدی را بر صدق رسالت و نبوتش بر جای نمی‌گذارد؛ چرا که آن سیرت شخصیتی است که دعوتش همیشه پیروز بود نه فقط به صورت امور خارق العاده و معجزات؛ بلکه از طریق طبیعی و خالص؛ زیرا او دعوت داد و در این راه اذیت و آزار رسانده شد و تبلیغ کرد و برایش انصاری پدید آمد؛ مجبور به جنگ شد، پس جنگید. او حکیم و در فرماندهی‌اش موفق بود.

یقیناً آن دسته از معجزاتی که برای او به وقوع پیوست، اساس اوّلیه‌ی ایمان عرب به دعوتش قرار نگرفت، حتىٰ ما معجزه‌ای از ایشان را نمی‌یابیم که در پی آن، کفار معاند ایمان آورده باشند، در حالی که معجزات مادی حجتی علیه بیننده‌اش می‌باشند.

از این‌جاست که می‌بینیم امتیاز ویژه‌ی سیرت پیامبر صَلَّىٰ اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ همین است که هیچ کس از طریق مشاهده‌ی یکی از معجزات خارق العاده ایمان نیاورد؛ بلکه هر یک به رضایت عقلی و وجدانی خویش ایمان آورد و معجزاتی که خداوند متعال پیامبرش را با آن نوازش فرمود، جز اکرام ایشان و خاموش نمودن معاندان و مغروران چیزی دیگر نبود.

 

GetBC(66);

شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, :: 10:13 ::  نويسنده : گلستانی       

چراازصحابه می نویسم ؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم

والسابقون الاولون من المهاجرین والانصار والذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم ورضوا عنه واعدلهم جنات تجری تحتها الانهارخالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم سوره توبه آیه 100

شاید کمترکسی درجامعه اسلامی و غیراسلامی یافت شود که تاکنون اسمی از صحابه و رشادتها ودلاوریهای آنان نشنیده باشد ویا اینکه در باره آنان رساله ، مقاله ویا کتابی را نخوانده باشد باوجود این همه ، کسانی یافت می شوند که درباره صحابه و عاقبت آنان اظهار نظر نموده ودرباره مشاجرات واختلافات آنان نظر می دهند ، برخی چنان گستاخانه برخورد می نمایند که عده ای از آنان رابهشتی و برخی را العیاذ بالله جهنمی خطاب می نمایند ، کسانی که عاقبت خود آنان از نظرعملی – بهشتی بودن ویا جهنمی بودن – مشخص نیست آنان در باره وقایع واختلافات صدر اسلام  چگونه به خود اجازه می دهند که درباره صحابه ویاران رسول الله صلی الله علیه وسلم که راوی احادیث و جامع قران مجید هستند اظهار نظر نمایند ، آیا آنان در آنجا حضور داشته اند ویا اینکه روایات واحادیثی پیرامون مذمت و جهنمی بودن آنان را از صحابه ،امامان و پیشوایان دینی ومذهبی خویش شنیده اند که چنین قضاوت می کنند ؟ اگر به دقت به این مطلب بنگریم در می یابیم که این نظر نه تنها نظر ناپسند ونا مطلوبی است بلکه نظریه برخی از کسانی است که در صدر اسلام مخالف پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم  و قرآن مجید بودند که با نقشه های شوم وننگین شان دست به ترور و کشتن صحابه بزرگوار و خلفاء آن حضرت صلی الله علیه وسلم زدند بنابراین تصمیم گرفتم تا مطالبی هرچند کوتاه ومختصرپیرامون صحابه و عقیده صحیح ودرست در باره آنان را بنویسم باشد تا او تعالی اسباب رضایت و خوشنودی خویش را شامل حال مان بگرداند ، خداوند متعال در آیه فوق امت اسلامی و پیروان آن حضرت صلی الله علیه وسلم را به سه گروه ودسته مشخص می نماید ، مانیز باید بادیده تأمل بنگریم و بیندیشیم که ما از کدام گروه می توانیم قرار بگیریم آیا ازدسته وگروه اول – مهاجرین – هستیم یا از دسته وگروه دوم – انصار – و یا از دسته وگروه سوم – تابعین وپیروان مهاجرین وانصار – خواهیم بود ، بدون شک از دو گروه اول ودوم نمی توانیم باشیم زیرا که مهاجرین وانصار کسانی بودند که در رکاب رسول اکرم صلی الله علیه بودند ودر زمان آن حضرت صلی الله علی وسلم به او ایمان آوردند و از کیان ودین مبین اسلام دفاع نمودند بناچار باید بکوشیم تا از گروه سوم باشیم وازدسته کسانی باشیم که خداوند متعال آنان را از دعاگویان و پیروان صحابه و مهاجرین وانصار معرفی می نماید آنجایی که خداوند متعال  می فرماید :

والذین اتبعوهم باحسان  کسانی هستند که از مهاجرین وانصاربه نیکی و احسان اتباع وپیروی می کنند و یا اینکه درجایی دیگر می فرماید : والذین جاءوا من بعدهم یقولون ربّنا اغفرلنا ولإخواننا الذین سبقونا بالایمان ولا تجعل فی قلوبنا غلا للذین امنوا ربنا انک رءوف رحیم سوره حشر آیه 10و آنان که پس از مهاجرین وانصار آمدند  (یعنی تابعین وسایر مؤمنین تا روز قیامت ) دایم به درگاه خدا عرض می کنند : پروردگارا برما و برادران دینی ما ن که در ایمان پیش از ما شتافتند ببخش و در دل ما هیچ کینه وحسد مؤمنان قرار مده ، پروردگارا تویی ،که بسیار رءوف و مهربانی ترجمه الهی قمشه ای

اینان کسانی هستند که خداوند متعال ازاین سه دسته وگروه اظهار رضایت و خوشنودی خودرا اعلام نموده و آنان را در نعمت های فراوان بهشتی و نعمت های ابدی غریق نعمت می سازد ولی اگر ما از این دسته ها وگروها خارج گردیم و شامل گروه چهارم و مخالف با صحابه وتابعین باشیم فکر می کنیم خداوند متعال با ما چگونه رفتار می نماید ؟!! آیا مارا می بخشد و در بهشت جای می دهد یا اینکه با ما برخوردی دیگر می نماید ؟ چگونه انسان به خود اجازه می دهد تا انصاف و عدالت را درباره مؤمنین اولین ومهاجرین وانصار از دست بدهد و آنان را العیاذ بالله افرادی گمراه و کافر وجهنمی بخواند و خود را اهل بهشت و اهل انصاف بداند .

برخی شاید دراین موضوع وآیه مورد نظر برداشت های متفاوتی داشته باشند و برای مهاجرین وانصار و والذین اتبعوهم باحسان تعابیری دیگر انتخاب کنند تا بتوانند عقیده و اندیشه خویش را به اثبات رسانند ، راستی منظور از مهاجرین وانصاری که به بهشت می روند چه کسانی هستند ؟ آیا همۀ صحابه از مهاجرین وانصار بدون هیچ گونه استثنایی واردبهشت می شوند یا اینکه برخی از آنان وافراد اندک ومعدودی وارد بهشت می شوند ؟! این سؤال مطلب بسیار مهمی است که برخی از مفسرین ومحدثین پیرامون آن مطالب بسیاری را نوشته اند و در آنجا به اثبات رسانده اند که منظور از آیه چه کسانی هستند ، ابتدا به نقل اقوال مفسرین ونظریه آنان می پردازیم وسپس به نقدوبررسی آن پرداخته می شود انشاء الله تعالی

1 – علامه قمی در تفسیرش چنین می نویسد : وهم النقباء ابوذر والمقداد وسلمان وعمار ومن امن وصدق وثبت علی ولایة امیرالمؤمنین ج 1صفحه 303 منظور از آن افرادمنتخب وبرگزیده همچون حضرت ابوذر ، مقداد ، سلمان ،عمار وکسانی که به ولایت حضرت علی ایمان آورده وبه آن پایبند باشند ، می باشد

2 – علامه فیض کاشانی در تفسیر صافی چنین می نویسد : القمی هم النقباء ابوذر و المقدادوسلمان وعمار ومن امن وصدق وثبت علی ولایة امیر المؤمنین و فی نهج البلاغة لایقع اسم الهجرة علی احد الا بمعرفة الحجة فی الارض فمن عرفها واقربها فهومهاجروالذین اتبعوهم باحسان بالایمان والطاعة الی یوم القیامة ، فی الکافی والعیاشی عن الصادق علیه السلام فی حدیث بدأ بالمهاجرین الاولین علی درجة سبقهم ثمّ ثنّی بالانصار ثم ثلّث بالتابعین باحسان فوضع کلّ قوم علی قدردرجاتهم ومنازلهم عنده رضی الله عنهم بقبول طاعتهم وارتضاء اعمالهم ورضوا عنه بمانالوا من نعمة الدینیّة والدنیویّة واعدّ لهمجنات تجری تحتها الانهار ج2 صفحه 370 اینان انسانهای برکزیده ومنتخبی هم چون ابوذر ومقداد وسلمان و عمار وکسانی که به ولایت حضرت علی رضی الله عنه ایمان آورده و به آن پایبند باشد ، می باشد و در نهج البلاغه چنین آمده است : هرکسی که به شناخت ومعرفت حجة و حضرت بقیة الله ایمان آورده واعتراف نماید به آن مهاجر می گویند و منظور از والذین اتبعوهم باحسان کسانی هستند که در ایمان و اطاعت وفرمانبرداری از آنان تاروز قیامت پیروی کنند ، می باشد و کافی و عیاشی از امام صادق چنین نقل می کنند : درحدیثی که مقام ومنزلت مهاجرین وانصار در آن بیان شده ابتدا مقام مهاجرین وسپس انصار وپس از آن مقام تابعین را بیان می فرماید زیرا که او تعالی از آنها راضی شده وطاعات وعبادات آنها را پذیرفته است و آنان نیز از اوتعالی راضی شده ، زیرا که خداوند متعال آنان را غریق رحمت و نعمت های بیکران خود قرار داده است وآنان را در بهشت ابدی جای می دهد

3 - علامه ابن جوزی در کتاب زاد المسیرفی علم التفسیر ج2صفحه 291چنین می نویسد: قوله تعالی والسابقون الاولون فیهم ستة اقوال : احدها انهم الذین صلوا الی القبلتین مع رسول الله قاله ابوموسی الاشعری وسعید ابن المسیب و ابن سیرین وقتاده والثانی : انهم الذین بایعوا رسول الله صلی الله علیه وسلم بیعة الرضوان وهی الحدیبیه قاله الشعبی والثالث :انهم اهل بدر قاله عطاء ابن ابی ارباح والرابع : انهم جمیع اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم حصل لهم السبق بصحبته قال محمدابن کعب القرظی : ان الله قدغفر لجمیع اصحاب النبی صلی الله علیه وسلم و اوجب لهم الجنة محسنهم ومسيهم فی قوله تعالی والسابقون الاولون والخامس : انهم السابقون بالموت و الشهادة سبقوا الی ثواب الله تعالی ذکره الماوردی والسادس : انهم الذین اسلموا قبل الهجرة ذکره القاضی ابویعلی

درباره مصداق السابقون الاولون شش قول ونظریه است :

1–کسانی که به سوی دو قبله نماز خوانده اند می باشد ، این نظر ابوموسی اشعری ، سعید ابن مسیب ، ابن سیرین وقتاده است  است  .

2 – کسانی که در بیعت رضوان در صلح حدیبیه شرکت کردند ، این نظر شعبی است

3 – اهل بدر هستند ، این نظر عطاء ابن ابی رباح است.

4 – همه اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند که سابقین در صحبت وهم نشینی با آن حضرت صلی الله علیه وسلم هستند ، خداوند متعال از همه صحابه گذشت نموده وهمه را در بهشت جای می دهد .

5 –کسانی که سابقون در موت وملاقات الله جل جلاله و شهادت هستند ، این نظر ماوردی است .

6 – کسانی که قبل از هجرت ایمان آورده اند ، این نظر قاضی ابویعلی است

اگربه دقت به نظریات مفسرین بنگریم می بینیم درباره مصداق مهاجرین وانصار باهم اختلاف دارند ، آیا راه حلی برای از بین بردن این اختلافات است ، آیا می شود نظریه درست وصحیح را ازبین همه این اقوال به طور عدالت و انصاف انتخاب کرد ، راستی چگونه میتوان نظریه درست را انتخاب کرد ؟!!! تنها راه حل ازبین بردن اختلافات مراجعه به قرآن مجید و اقوال صحابه و احادیث گهربار آن حضرت صلی الله علیه وسلم است ، ابتداء به آیاتی که در آنها خداوند متعال اوصاف مهاجرین وانصار را بیان می کند می پردازیم :

1 -  در سوره توبه آیه 117 چنین می فرماید : لقد تاب الله علی النبیّ و المهاجرین و الانصار الذین اتبعوه فی ساعة العسرة من بعد ما کاد یزیغ قلوب فریق منهم ثم تاب علیهم انه بهم رءوف رحیم (پس از آن رضا و خوشنودی خود را از توبه مهاجرین وانصار وپذیرفتن آن به سبب پیرویشان از پیغمبر اکرم درجنگ تبوک بیان کرده وبرای این که سبب توبه ایشان پیغمبرصلی الله علیه وسلم که معصوم واز هر گناه منزه وپاک بوده آن حضرت را نام برده می فرماید ) هر آینه خدا قبول کرد وپذیرفت توبه پیغمبر ومهاجرین وانصار راکه هنگام سختی ( در جنگ تبوک )  از آن حضرت پیروی نمودند ، پس از آن که ( براثر گرمی بسیار وکمی آب وتوشه راه ) نزدیک بود دلهای گروهی بلغزد ( دردل گذراندند که بازگردند ، وگناهشان همین بود ) پس ( از این اندیشه پشیمان شدند ) خدا توبه آنان را پذیرفت محققا خدا به ایشان بسیار مهربان بخشنده است ( پاداش کردارشان را خواهد داد ) ترجمه فیض الاسلام سید علی نقی شیعی

آنچه از این آیه فهمیده می شود این است که :

1 – اصطلاح مهاجرین و انصار قبل از جنگ تبوک بر صحابه اطلاق می شد .

2 – کسانی که در جنگ تبوک شرکت کرده اند ، مهاجرین وانصاراند.

3 – خداوند متعال از مهاجرین وانصار خصوصا کسانی که درجنگ تبوک شرکت کرده اند راضی بوده وهمه آنان را بخشیده و پاداش نیک می دهد .

4 – خداوند متعال به کسانی که در جنگ تبوک شرکت کرده اند بسیار رءوف و مهربان است .

5 – مهاجرین وانصارو تابعین آنان برای همیشه داخل بهشت وخالد و جاویدانه در آن هستند 

اینک این سؤال مطرح می شود که منظوراز مهاجرین وانصار  وتعداد شرکت کنندگان جنگ تبوک چند نفر بوده است ؟!! آیا تعداد اندک وکمی بودند یا اینکه تعدادآنان زیاد بوده و کسانی که مهاجرین وانصار را برچند نفر اطلاق می دهند ، در تفسیر این آیه چه می گویند؟ آیا مصداق مهاجرین وانصار را در این آیه نیز به افراد معدودی همچون ابوذر ، مقداد ، عماروسلمان اطلاق می کنند ؟ چگونه امکان دارد منظور از آیه والسابقون الاولون من المهاجرین والانصار این چند نفر را بیان نمایند و در آیه جنگ تبوک منظور از مهاجرین وانصار را بیشتر اطلاق نمایند ؟

علامه مکارم شیرازی در تفسیر نمونه درذیل تفسیر این آیه چنین می نویسد :

چیزی نگذشت که سی هزار نفر برای پیکار با رومیان آماده شدند که از میان آنها ده هزار سوار و بیست هزار پیاده بود تفسیرنمونه جلد 8 صفحه 176 کذا فی الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل جلد6 صفحه 252

آنچه از این عبارت معلوم ومشخص می شود این است که لفظ مهاجرین وانصار بربیش از شش نفربلکه بر سی هزار نفر اطلاق می شود ، چگونه امکان دارد که در آیه قبلی این لفظ برچند نفرمشخص دلالت کند ودر این آیه برسی هزارنفر دلالت کند ؟ ! سؤالی که دراینجا مطرح می شود این است که آیا آن سی هزار نفر مشمول مصداق این آیه می شوند یا خیر ؟ آیا آنها با نص صریح این آیه مورد عفو وبخشش رب العالمین قرار می گیرند ؟! یا خیر ؟!! آیا آنان مورد رأفت ومهربانی الله جل جلاله قرار می گیرند ؟ یاخیر ؟! اگر آنها مورد رحم وشفقت او تعالی قرار گرفته اند پس چگونه امکان دارد که الله جل جلاله آنها را العیاذ بالله به جهنم ببرد ؟ آیا خداوند متعال از عاقبت کار وسرانجام کار آنان خبر نداشت که از آنها اعلان رضایت نمود و آنان را مورد رضوان و مشتمل بهشت جاویدان قرار داد ؟ ! وچگونه درباره آنان اعدلهم جنات تجری تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم فرموده اند آیا حرف وسخن الله جل جلاله را بپذیریم ؟ یا اینکه آیه را بدون هیچگونه مصداق وتعبیری بگذاریم و صحابه را از مصداق آیه بیرون نماییم ؟!! آیا آیه وحدیث صحیح ودرستی یافته می شود که در آن مهاجرین وانصار را العیاذ بالله به صراحت ووضاحت کامل اهل جهنم معرفی نماید ؟!!!

2 – در آیه 74 سوره انفال چنین می فرماید : والذین امنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله والذین آووا ونصروا اولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق کریم

وکسانی که ایمان آوردند وهجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنان که مهاجران را پناه دادند ویاری کردند اینان اند که مؤمنان واقعی اند برای آنان آمرزش و رزق نیکو وفراوانی است ترجمه انصاریان

علامة ملاحسن فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در تفسیر این آیه چنین می نویسد :

لانهم حققوا ایمانهم بالهجرة والنصرة والانسلاخ من الاهل والمال والنفس لاجل الدین

زیرا که آنان باهجرت ونصرت دین اسلام واز خودگذشتگی وفدانمودن جان ومال خویش درراه اسلام وحق ، ایمانشان را به تثبیت وتحقق بخشیدند

آنچه از این آیه فهمیده می شود این است که :

1 – اصطلاح مهاجرین برکسانی اطلاق می شود که از مکه به مدینه هجرت کردند .

2 – اصطلاح انصار به کسانی اطلاق می شود که در شهر مدینه از مهاجرین پذیرایی کرده وآنان را نصرت نمودند وبه آنان جایگاه دادند .

3 – مهاجرین وانصار جزو مؤمنین واقعی بوده وبا صدق و صمیمیت قلبی ایمان آورده  ودر ایمان آنان هیچکونه شک وتردیدی نیست .

4 – مهاجرین وانصار از مغفورین درگاه باریتعالی هستند ومورد عفو وبخشش و آمرزش اوتعالی قرار گرفته وبرای همیشه شامل مغفرت الهی قرار گرفته اند .

5 – مهاجرین وانصار مشتمل رزق الهی و ابدی اوتعالی هستند وآنان رزق کریم الهی را از آن خود ساخته اند و آن رزق در بهشت جاویدان به آنان عطا می شود .

6 – مهاجرین وانصار از اهل بهشت بوده ومشتمل رزق کریم می باشند .

اینک این مطلب در این بحث مهم وضروری است که منظور از رزق کریم چیست ؟ آیا رزق وروزی دنیوی است یا اخروی ؟! محدثین ومفسرین بزرگوار رزق کریم را چگونه تعبیر نموده اند ؟ آیا آیه ای یافت می شود که در آن مصداق رزق کریم را معرفی نماید ؟!

اگر به دقت به آیات دیگر و نظریات مفسرین بنگریم در می یابیم که منظور از آن رزق اخروی وبهشتی است واین عبارت وآیه خود دلیلی محکم وضروری است که صحابه آن حضرت صلی الله علیه وسلم خصوصا مهاجرین وانصار اهل بهشت هستند ، نظریات مفسرین عبارتند از :

1 – صاحب کتاب اطیب البیان فی تفسیر القران در ذیل تفسیر این آیه چنین می نویسد :

ورزق کریم که نعم بهشتی باشد که بدون زحمت وآلودگی ببلیات با کمال عزت واحترام خداوند برآنها ارزانی داشته در آخرت جلد 6صفحه 167

2 – علامه محمد بن حسن طوسی در تفسیر التبیان فی تفسیر القران می نویسد :

الرزق الکریم هنا طعام الجنة      منظور از رزق کریم در آیه طعام جنت وبهشت است

3 –صاحب کتاب تفسیر روح البیان می نویسد :رزق کریم  ای واسع کثیر یطعمهم الله تعالی فی الجنة منظور از رزق کریم رزق وروزی زیادی است که خداوند به آنان دربهشت می دهد .

آیات کلام الله مجید

1 - خداوند متعال در سوره ال عمران آیه 195 چنین می فرماید : فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض فالذین هاجروا واخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی وقاتلوا وقتلوا لاکفرن عنهم سیاتهم ولادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار ثوابا من عندالله والله عنده حسن الثواب

پروردگارشان دعایشان را اجابت فرمود که من کار هیچ کارگزاری را ازشما – چه زن چه مرد – همه از یکدیگرید – ناچیز نمی سازم پس گناه کسانی را که مهاجرت کرده اند واز خانه هایشان رانده شده اند و در راه من آزار دیده اند وجنگیده اند وکشته شده اند می زدایم وآنان را در بهشتهایی که در آن نهرها جاری است داخل می کنم این پاداشی است ازجانب خدا وپاداش نیکو نزد خداست ترجمه آیتی

آنچه از این آیه ثابت می شود عبارت است از :

1 – دعای مهاجرین مورد اجابت وپذیرش خداوند متعال است .

2 – اعمال مهاجرین مورد پذیرش خداوند متعال می باشد و خداوند متعال به آنان پاداش می دهد .

3 – خداوند متعال از گناهان مهاجرین صرف نظر کرده وگناه ولغزش آنان را بخشیده است 4 –مهاجرین در بهشت هستند وخداوند متعال آنان را جایگاه خوبی دربهشت که دارای نهر و نعمات است جی می دهد .

2 – درآیه 20 سوره توبه چنین می فرماید : الذین امنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله باموالهم وانفسهم  اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون    آنان که ایمان آوردند واز وطن هجرت گزیدند ودر راه خدا با مال وجانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است وآنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند ترجمه الهی قمشه ای

3 – در آیه 58 سوره حج چنین می فرماید : والذین هاجروا فی سبیل الله ثم قتلوا او ماتوا لیرزقنهم الله رزقا حسنا وان الله لهو خیر الرازقین     وآنان که در راه خدا از وطن خود هجرت گزیده و کشته شدند یا مرگشان فرا رسیدالبته خدا رزق و روزی نیکویی ( در بهشت ابد ) نصیبشان می گرداند همانا خداوند بهترین رزق وروزی بخشنده است الهی قمشه ای

 

اصطلاح مهاجرین وانصار در تعابیر نهج البلاغه نیزبه همین معنی ومفهوم وارد شده است آنجایی که می فرماید : من کتاب له (ع ) الی معاویة : انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابکر وعمر وعثمان علی مابایعوا علیه فلم یکن للشاهد ان یختار و لا للغائب ان یرد وانما الشوری للمهاجرین والانصارفان اجتمعوا علی رجل و سموه اماما کان ذلک لله رضی فان خرج عن امرهم خارج بطعن اوبدعة ردوه الی ماخرج منه فان ابی قاتلوه علی اتباعه غیر سبیل المؤمنین و ولاه الله ماتولی    این مردمی که با ابوبکر وعمر وعثمان بیعت کرده بودند به همان شیوه با من بیعت کردند پس آن را که حاضراست نرسد که دیگری را اختیار کند و آن را که غایب بوده است نرسد که آنچه حاضران پذیرفته اند نپذیرد شوری از آن مهاجران وانصار است واگر آنان برمردی همراه شدند و آن را امام خواندند کارشان برای خوشنودی خدا بوده است واگر کسی از فرمان شوری بیرون آمد و بر آن عیب گرفت یابدعتی نهاد باید اورا به جمعی که از آن بیرون شده است باز آورند اگر سربرتافت با او پیکار کنند زیرا راهی را برگزیده که خلاف راه مؤمنان است وخدا نیز در گردن اوکند گناه آنچه که خود متولی آن شده است

آنچه از این عبارت ثابت می شود این است که :

1 – بیعت من – حضرت علی – همانند بیعت با خلفای قبل از من است وکسانی با من بیعت کرده اند که بیعت آنان پذیرفته شده ومورد رضایت الله جل جلاله است لذا همانگونه که بیعت با خلفای قبل از من مورد پذیرش حق سبحانه وتعالی بوده بیعت بامن نیز چنین است .

2 – بیعت وشوری حق مسلم مهاجرین وانصار است وکسی را که مهاجرین وانصار تایید کنند وآن را امام بخوانند آن مورد تایید خداوند متعال است لذا بیعت خلفای گذشته و من –حضرت علی – مورد رضایت خداوند بوده وبرتافتن از آن گناه است وهر کسی آن را قبول نکند مرتکب گناه شده است وریختن خون او مباح است .

3 – مشخص است که کسانی که با خلفای گذشته وحضرت علی بیعت کردند تعداد آنان بیش از افراد معدود واندکی بود که دیگران درتفسیر آیه فوق گفته بودند لذا مصداق مهاجرین وانصار همان است که قبلا بیان کردیم

4 – مهاجرین وانصار هرگز برگناه ونافرمانی خداوند متعال اجتماع واجماع نمی کنند و اجماع آنان برثواب بوده ومعتبر است .

 

بنابراین می توان گفت :

1 – همه مهاجرین و انصار شامل الطاف الهی بوده و همه وارد بهشت می شوند .

2 –منظور از والسابقون الاولون من المهاجرین والانصار همه مهاجرین وانصار هستند نه عده خاصی و افراد اندک و معدودی زیرا که :

اولا : آن نظریه مخالف آیات فوق و گذشته است چگونه امکان دارد منظور از مهاجرین وانصار حضرت سلمان ومقداد وعمار وابوذر باشد در حالی که الفاظ المهاجرین و الانصار جزو اوزان جمع کثرت هستند و آن بر بیش از ده نفر دلالت می کند و لیست این افراد کمتر از ده نفر است ومخالف ادبیات عرب است . !

ثانیا : آن افراد چگونه امکان دارد که هم جزو مهاجرین باشند وهم جزو انصار ؟!

ثالثا : کدامیک از آنان جزو مهاجر وکدامیک جزو انصار می باشند ؟ وچگونه هجرت آنان ونصرتشان ثابت می گردد درحالی که همه آنان جزو مهاجرین به شمار می روند و در این صورت مصداق انصار چه کسانی خواهند بود ؟ ! آیا آنان هم مهاجراند وهم انصار ؟ ! کلا حاشا وابدا !!

 

 

                                                    تهیه و تنظیم : احمد گلستانی



شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, :: 10:8 ::  نويسنده : گلستانی       

آیا با زندگی نامه حضرت خالد رضی الله عنه آشنا هستیم ؟ ؟ !

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سیدنا خالد رضی الله عنه یکی از اصحاب جلیل القدر پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم و از فرماندهان و فاتحان بزرگ تاریخ صدر اسلام است ، مؤمنان ومسلمانان ، همه صحابه از جمله حضرت خالد رضی الله عنه را از صمیم قلب دوست دارند و به آنان عشق می ورزند زیرا محبت با صحابه مولّد ایمان ،حماسه آفرین و زندگی ساز است ، در میان صحابه داستان زندگی حضرت خالد رضی الله عنه اعم از زمان جاهلیت و اسلام ویژگیهای بخصوص و آموزنده ای دارد ، جاودانگی شخصیت حضرت خالد رضی الله عنه در تاریخ فقط در رشادتها و مهارتها و تاکتیک های خارق العاده ایشان در میادین نبرد خلاصه نمی شود ، بلکه این پرتو روشنگر عقیدۀ اسلامی و دین و انسان ساز و نگاه معجزه آفرین پیامبر بود که حضرت خالد را جاودانه ساخت و اگر اسلام و ایمان راستین خالد نمی بود او نیز مانند خیلی از پهلوانان و نامداران عرب و عجم در صفحات تاریخ محو می شد و هیچ نام ونشانی از وی باقی نمی ماند ، در این نوشتار به ذکر خلاصه ای از فرازهای زندگی حضرت خالد می پردازیم ، از خالد سخن خواهیم گفت ، از تولدش در منزل اشراف بنی مخزوم ، از کودکیش در اوج نشاط ، از قبل از اسلام وی آن هنگامی که در ردیف سرسخت ترین دشمنان پیامبر و دین نوپای اسلام قرار گرفت و از زندگی پر افتخارش بعد از اینکه در مقابل اسلام و پیامبر خاضعانه سر تسلیم فرود آورد                                                 

نام ونسب وی : ابو سلیمان خالد بن ولید بن مغیره بن عبد الله بن عمر بن مخزوم بن یقظه بن مرّه است

سلسه نسبش در مره به نسب پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم متصل می شود ، قبیله بنی مخزوم یکی از ده قبیله قریش و از اشراف و جایگاه خاصی برخوردار بود و مسئولیت دو امر مهم جمع آوری تجهیزات جنگی و فرماندهی سواره نظام در جنگها را عهده دار بود .

خانواده وی : پدرش ولید بن مغیره از سرداران قریش بود و به خاطر جایگاه و نفوذش به وحید ملقّب بود ، به قدری در میان قریش مورد احترام بود که روز وفاتش را روزی تاریخی برای قریش اعلام کردند ، در هنگام تجدید بنای کعبه به قریش گفت : در بنای کعبه فقط از اموال حلال و پاکتان استفاده کنید و هرگز از اموالی که غصب کرده اید یا در نتیجه قطع رحم و شکستن عهد و پیمان به دست آورده اید یا از داد وستد ربا و ظلم و ستم به شما رسیده است ، استفاده نکنید .

کودکی وی : اسباب رفاه و آسایش برای خالد مهیا بود ولی از آنجایی که صفات مردانگی ، غیرت و سخت کوشی در فطرت ایشان نهفته بود به خوش گذرانی و عیاشی عادت نکرد و همیشه به صحرا و بیابان می رفت تا جسمش نیرومند و بازوهایش قوی شود ، ایشان به اسب سواری علاقۀ فراوانی داشت و این کار را بر دیگر چیزها ترجیح می داد تا جایی که پدرش می گفت : هذا الغلام لا یرید ان ینزل من فوق صهوة الفرس این بچه نمی خواهد از پشت اسب پیاده شود .

دوران جاهلیت وی : مدتی نگذشت که ایشان به جایگاه نظامی ویژه ای در قبیله اش دست یافت و به نمایندگی از قومش مسئولیّت تهیه تجهیزات جنگی و فرماندهی سواره نظام را بر عهده گرفت ، خالد بعد از وفات پدر ، راه مخالفت و جنگ با مسلمانان را ادامه داد ، ولید بو ولید برادر وی که در جنگ بدر اسیر و با پرداخت فدیه آزاد شده بود ، پس از آزادی ، اسلام آورد و به این ترتیب اسلام در خانواده ولید بن مغیره نوذ کرد ، نام خالد به عنوان یکی از فرماندهان سپاه مشرکین قریش در جنگ احد بر سر زبانها افتاد او در این جنگ فرمانده میمنه ( واحد دست راست لشکر ) و در رأس اسب سواران بود ، ایشان در این نبرد نقش مهمی بازی کرد و سرنوشت جنگی را که به نفع مسلمین بود را تغییر داد ، در صلح حدیبیه نیز خالد برای حمله به پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم و اصحابش کمین کرد و خواست به آنان حمله کند اما نا کام ماند و همین جا بود که اولین جرقۀ ایمان در دل خالد رضی الله عنه شکل گرفت .

اسلام آوردن حضرت خالد رضی الله عنه : بعد از صلح حدیبیه در ماه صفر سال هشتم هجری ، شش ماه قبل از فتح مکه ، خالد به آغوش اسلام در آمد ، ابن سعد داستان اسلام آوردنش را از زبان خودش در طبقات چنین آورده است : زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم به طرف حدیبیه روانه شد من در رأس گروهی از سوارکاران قریش به آن طرف حرکت کردم در منطقه عسفان با پیامبر و اصحابش مواجه شدم و راه را بر آنان بستم و آنان را زیر نظر گرفتم آن حضرت صلی الله علیه وسلم رو به روی ما ایستاد و همراه اصحابش به نماز مشغول شد ، خواستم به آنان حمله کنم اما نتوانستم تصمیم قطعی بگیرم ، در همین اثناء پیامبر صلی الله علیه وسلم از تصمیمی که در سر داشتم مطلع شد و نمازش را به صورت نماز خوف به جای آورد ، من از این اقدام بسیار شگفت زده شدم و در دلم تکانی ایجاد شد ، با خود گفتم که این مرد دست نیافتنی است و از غیب محافظت می شود ، دومین عاملی که تمایل قلبی خالد رضی الله عنه را به ایمان بیشتر کرد ، نامه ای بود که برادرش ولید بن ولید به او نوشت ، خالد می گوید : پس از صلح حدیبیه وقتی پیامبر برای ادای عمرة القضا وارد مکه شد من از مکه بیرون رفتم برادرم ولید که در این سفرپیامبر صلی الله علیه وسلم را همراهی می کرد بعد از جستجو وقتی مرا نیافت نامه ای به این شرح برایم نوشت :

بسم الله الرحمن الرحیم : اما بعد من بسیار در شگفتم که هنوز نظرت نسبت به اسلام تغییر نکرده است پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم درباره تو از من پرسید و گفت خالد کجااست ؟ گفتم خداوند او را خواهد آورد ، گفت : ما مثل خالد یجهل الاسلام فردی مانند خالد نباید از اسلام نا آگاه باشد ، اگر او تلاش و دلاوریهایش را در راه مبارزه با دشمنان اسلام صرف می کرد برایش بهتر بود و ما اورا بر دیگران ترجیح و مقدم می داشتیم پس ای برادر موقعیت های مناسبی را که تاکنون از دست داده ای ، دریاب و گذشته را جبران کن خالد می گوید : در همین ایام خواب دیدم که در سرزمین تنگ وبی حاصلی قرار دارم سپس از آنجا بیرون رفتم و به سرزمینی سرسبز و وسیع داخل شدم با خود اندیشیدم که این خوابی صادق است ، بالاخره یک شب من و عثمان بن طلحه از مکه خارج شدیم و در راه با عمرو بن عاص رو به رو شدیم که او پرسید به کجا می روید ؟ اورا از اراده مان خبر کردیم که او گفت من نیز مسافر مدینه به خاطر زیارت رسول الله صلی الله علیه وسلم هستم ، سه نفری به سوی مدینه حرکت کردیم وقتی پیامبر از این امر باخبر شد به یارانش گفت : قریش جگر گوشه هایش را به شما تقدیم کرده است ، خالد می گوید : برادرم ولید به استقبالمان آمده وگفت : بشتابید که پیامبر از ورود شما مطلع شده و خیلی خوشحال است و اکنون منتظر شما است ، وقتی پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را از دور دیدند لبخند زدند و همچنان لبخند بر لبان مبارک جاری بود که ما به محضرش شرف یاب شدیم گفتم : یا نبی الله السلام علیکم پیامبر صلی الله علیه وسلم با چهره ای بشاش جواب سلام مرا داد ، شهادتین را بر زبان آورده و اسلامم را اظهار کردم ، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند : الحمد لله الذی هداک سپاس خدایی را که هدایتت کرد و بعد گفت من با عقل و درایتی که در تو سراغ داشتم امیدوار بودم که روزی این توفیق بزرگ به تو خواهد رسید .

خالد رضی الله عنه در حیات طیبه آن حضرت صلی الله علیه وسلم گوش به فرمان آن حضرت صلی الله علیه وسلم بود و جنگهای مختلفی من جمله موته ، فتح مکه ، حنین و....... شرکت کرد و در تمام آنها پیروز میدان بود و آن حضرت صلی الله علیه وسلم نیز برای او دعای خیر می کرد و بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم خالد با خلیفه ی اول آن حضرت صلی الله علیه وسلم برای سرکوبی مرتدان اقدام نمود ، خال از اولین لبیک گویان ندای خلیفه ی رسول الله واز اولین فرماندهان جنگ علیه مرتدین بود وپس از آن در جنگ یمامه شرکت نموده و مسیلمه ی کذاب را به درک واصل کرد و در جنگهایی که برای فتح عراق صورت گرفت نیز شرکت کرد که از آن جمله نبرد ذات السلاسل ، مذار ، دلجه ، ألیس ، دومة الجندل ، عین التمر ، امیغیشا و...... را می توان نام برد .

خالد در آخرین روزهای زندگی : حضرت خالد رضی الله عنه چند سال آخر عمرش را در شهر حمص ( سوریه فعلی ) گذراند و پس از 13 سال خدمت صادقانه به اسلام و مسلمین رخت سفر به سوی دیار باقی بست در آخرین لحظات زندگی اش در بستر بیماری این کلمات را بر زبان آوردند : در بیش از صد میدان به کارزار پرداختم ، هیچ جایی از بدنم سالم نمانده است ، یاضربه ی شمشیر خورده یا نیزه و تیر ، اما اینک در کمال نا باوری همچون اشتران در بستر بیماری می میرم ، بزدلان خوشحال نباشند مرگ را در کمینگاههایش خیلی جستجو کردم اما در بستر به سراغم آمد از تمام چیزهای روی زمین بعد از لا اله الا الله آن شب سرد و بارانی ای را دوست تر دارم که پای در رکاب همراه با مهاجرین منتظر یورش سحرگاهی به سپاه کفار بودم پس در راه جهاد استوار و ثابت قدم باشید خالد با این کلمات ایمان افروز در سال 21 هجری این جهان فانی را بدرود گفت انا لله وانا الیه راجعون و از کالاهای این آشفته بازار فقط یک سلاح ، یک اسب و یک غلام از خود به جای گذاشت و وصیت کرد آنها را نیز در راه جهاد صرف کنند ، پیکر این رادمرد شجاع و سپه سالار بی باک اسلام و شمشیر بی نیام خدا در همان شهر حمص به خاک سپرده شد رضی الله عنه وارضاه

منابع و ماخذ : طبقات ابن سعد ، الکامل فی التاریخ ، اسدالغابه ، البدایه والنهایه

تهیه وتنظیم : محمد امین شهیکی



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد